۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

نكاتي از گزارش يك شاهد عيني ميانسال

تهران – قيام عاشورا

طيف گسترده جمعيت

در روز عاشورا ، جمعيت خيلي زيادي از ميانسالان و زنان بودند .

 

شعار هاي اصلي

اصلي ترين شعار اين ماه ماه خونه سيدعلي سرنگونه بود و خامنه اي قاتله ولايتش باطله بود . شعارهاي عليه احمدي نژاد و ... ديگر مطرح نبود .

 

تهاجم جوانها و پشتيباني مردم از آنها

نكته جالب در پل كالج اين بود كه برخلاف دفعات قبل كه با حمله گارديها در ميرفتيم ، اين بار وقتي گارديها حمله كردند ، جوانها سه بار به سوي آنها حمله ور شدند و مردم در اين مواقع دست زدند و هورا كشيدند . ما همه هرچيزي كه قابل كندن بود از دريچه هاي فاضلاب ، سيمانهاي اطراف آن ، سيمانهاي نيمه ساخته و سنگهاي سنگفرش زمين و ... هرچه بدستمان ميرسيد را دست به دست به جوانها ميرسانديم تا براي حمله و دفاع از خودشان استفاده كنند .

 

موزيك جنگ و صدا كردن دشمن

 من در زير پل كالج بودم كه ديدم صدايي شبيه صداي كوبيدن باتون به سپرهاي گارديها ميايد چون آنها در قيامهاي قبلي اين كار را ميكردند و فكر كردم گارديها دارند ميايند بعد ديدم كه جوانها و مردم همه شروع كرده اند به كوبيدن به هر فلزي كه در دسترس شان است و صداي خيلي بلندي ايجاد كرده بود . در اين جا بود كه صداي تيراندازي ها شروع شد و صدايش قطع نميشد.

 

تظاهرات در ترافيك

در خيابان فيشر آباد ترافيك شديد بودو روي  پل كريم خان جمعيت پر و انبوه بود . مردم از داخل ماشينهايشان شعار ميدادند و بوق ممتد ميزدند . ناگهان صداي بوق قطع شد و درهمان لحظه من ديدم كه يكي از لباس شخصيها به يك نفر گفت كه پلاكهارا بكن و يك مزدور غول پيكر با سرعت عجيبي پلاكهاي ماشينها را ميكند و با باتوم ماشينها را خرد ميكردند ماكه در آنجا گير افتاده بوديم مجبور بوديم هر خسارتي به ماشين را تا خروج از ترافيك بپذيريم چون هيچ راهي نداشتيم .

 

آزادسازي تهران از دست دشمن

 در نزديكيهاي خيابان ويلا كه بوديم ، از خانم پياده اي سوال كردم خانم چه خبر است ؟ او گفت شهر در دست مردم است .

 

قيام،  ظرف اطلاع رساني

مردم درحين تظاهرات وعده ميدان محسني و شام غريبان را باهم ميگذاشتند .

شب در ميدان محسني هم بوق زدن ممتد ، شعار اين ماه ماه خونه و ميكشم ميكشم آنكه برادرم كشت از همه بيشتر داده ميشد .

 

احساس شيرين انتقام از دشمن

عليرغم اينكه هر بار در اين قيامها سركوب ميشويم و كتك ميخوريم ولي احساس شكست نداريم بلكه از اينكه توانسته ايم به اين جانيان آزار برسانيم و از آنها انتقام بگيريم  ، احساس شيريني داريم كه آدم را بيشتر و بيشتر تشجيع ميكند كه در قيام شركت كند و آدم نميتواند خانه نشين شود . عليرغم اينكه درحال گريز هستيم ولي بهمديگر علامت پيروزي نشان ميدهيم و قضيه را ادامه دار ميبينيم.