۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

خبر جالب فراگير شدن شعار مرگ برديكتاتور

طبق اظهارات شاهدان عيني :

 در یک مدرسه ابتدایی پسرانه واقع در تهران  وقتی پسر بچه های اول ابتدایی( یعنی بچه های 6 یا 7 ساله) صف کشیده و از کلاسشان به حیاط برای زنگ ورزش می رفتند مشتهایشان را بالا گرفته و شعار می دادند: "مرگ بر دیکتاتور"

صحنه خیلی زیبایی بود و نشان می داد که قیام عليه ديكتاتوري تا عمق تاروپود جامعه رسوخ كرده است .

 

۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

تفاوتهاي قيام بزرگ 13 آبان با 27 شهريور

نامه يك هموطن از تهران : فرق اصلي اش در ترسي بود كه بر پيكر رژيم كاملا مشهود بود . در روز 13 آبان اينها اينقدر ترسيده بودند كه كل نيروهاي امنيتي شان را وارد بازي كرده بودند . از صبح تهران مركز مثل ميدان جنگ بود با سلاح و گاز اشك آور و باتون و غيره . منتظر بودند به سركوبي چند تا جوان دست خالي بپردازند ، جوانان بي سلاح ! اين حاكي از ترس شان بود .

براي هر دستگيري ميداني كه تصميم بر اين بود كه مبلغ 250 هزار تومان بهشان بعنوان پاداش بدهند . روز نهم آبان همه شان را صدا كرده بودند و به هر نفر 400 هزار تومان پول داده بودند . اين را خودشان توي سايتها نوشتند .

تفاوت ديگر در عزم مردم بود . مردم انگار مصمم تر از روز قدس بودند چون روز قدس نيروهاي امنيتي در كار نبود . مردم راحت راهپيمايي كردند ، اما روز 13 آبان با وجود سركوبي زياد كه اجازه راه پيمايي هم ندادند ولي مردم مصمم بودند و از پا در نيامدند . و اين نشان از بلوغ داشت . بلوغ فكري مردم .

تفاوت ديگر در نگاه مردم به حكومت بود . نفرت را ميشد در چهره تك تك افراد نسبت به حكومتي ها ديد . حتي آدمهاي بي خيال و بي تفاوت از وجود نيروهاي حكومتي اظهار انزجار ميكردند . بچه هي كوچك كه مثلا روز دانش آموز بود با گريه و انزجار به پليس ها نگاه ميكردند . بايد سالها بگذرد تا ارتباط بچه ها با پليس خوب بشه .

فرق ديگر همانطور كه همه نوشته اند در شعارها بود . وقتي كه مردم اين بار پرده هارا پايين ميكشند و از روي آن راه ميروند نشان از همان پختگي جنبش است . جنبش داره پخته تر ميشه

شعارها فرق كرده …

اخراج 280 دانشجو از خوابگاه

نامه زير براي 280 دانشجو ارسال شده و آنها  رااز ورود به خوابگاه محروم كرده اند

تماس تلفني يك دانشجو از تهران

 

دانشگاهها همچنان نا آرام است . دانشجويان روز به روز متشكلتر ميشند مزدوران مشخص تر ميشوند دانشجويان پاسيو انگشت نما ميشوند .

۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

نامه يك هموطن از تفاوتهاي قيام 13آبان با 27 شهريور

کلا اینبار نیرو های انتظامی بیشتر حکم دیوار گوشتی را داشتن وحمله از طرف لباس شخصی ها بود  دفعه پیش بیشتر در خیابان انقلاب وخیابانهای منتهی به ان بود ولی اینبار در سطح شهر پراکنده بود  من فقط در خیابان ولیعصر وتخت طاوس بودم تا حوالی فروش گاه کورش ولی تا میدان ارزانتین وحسینه ارشاد بطور پراکنده بودن در گروه های کوچکتر اینبار خیلی شدید تر مردم را میزدن ولی مردم اصلا نمیترسیدن ومقابلشان تا جایی که میشد مقاومت میکردن   

دختر ها خیلی شجاعانه در جلوی صف بودن تعداد افراد مسن ومیان سال خیلی بیشتر بود و با تکنیک های حساب  شده مثلا وقتی حمله میشد فورا میرفتن در صف اتوبوس ومینشستن

مهم تر از همه شعار ها بود که دیگه مربوط به رای من را پس بده نبود من در جایی که بودم بیشتر مرگ بر دیکتاتور وخامنه ای بود وشعر احمدی خائن اواره گردی.

 روی تمام اتوبوس هایی که رد میشدن با مازیک کلفت وسبز شعار نوشته بودن در اتوبوسی که من سوار شدم برای برگشتن تماما پیر ها ومیان سال ها بودن وتمام مدت همگی شعار مرگ بر ديکتاتور میدادن راننده هم درب اتوبوس را باز گذاشته بود که مردم که میخواستن فرارکن بتونند راحت سوارشن یک شعار جالب هم در اول خیابان تخت طاوس که میدادن اوبا ما یا با اونا یا با ما.

وقتی لباس شخصی ها حمله میکردن بچه ها بجای فرار جلویشان میاستادن وفحش میدادن وقتی هم که کتک میزدن بقیه مردم هو میکردن یک بسیجی دیدم که سرش شکسته بود ومعلوم بود خوب کتک خورده

 بیشتر وجود دختر ها در صف جلو وپراکندگی جمعیت تظاهر کننده با دفعه قبل فرق داشت وکتک زدن وحشیانه لباس شخصی ها

بچه ها بخصوص دختر ها  جمعیت همین طور ایستا ده بودن وهر چه میگفتن متفرق شید محل نمیگذاشتن وقتی هم که دنبال بچه ها میکردن من خودم چند مورد را دیدم که بعد از دنبال کردنشون بر میگشتن فقط میخواستن دورشان کنن اگر قرار بود بگیرن باجمعیتی که من دیدم باید حداقل 1000 نفر را میگرفتن اما بیشتر میخواستن انها برن ومتفرق شن مردم هم با روحيه ایستاده بودن وشعار میدادن یک مورد برات بنویسم البته ببخشید بیتربیتی است

بهر حال من فکر میکنم که قضیه اینقدر ها هم بدون رهبری نیست چون اینبار خیلی هم شجاعانه تر بود وهم پراکندگی جمعیت ونوع شعار ها نمیتونه  خود به خودی باشه با اینکه میگن مردم خودشون هستن ولی به نظر حساب شده عمل میکنن وحتما یک تشکیلاتی از زیر رهبریشان میکنه

 

روی تمام صندلی اتوبوس هاشعار نوشته شده وشب ها هم روی دیوار ودر مغازه هاشعار مینویسن وبیشتر شعار ها هم مرگ ر خامنه ای ومرگ بر د یکتاتور است صبح پاک میکن وشب دوباره تکرار میشه

یکی تعریف میکرد که در مدرسه ابتدایی نزدیک خانه اش هر روز دعای صبح است وهمان مرگ ها ولی دیروز که بعد از دعاکه سالهاست خوانده میشه وقتی دعاخونه شروع میکنه به گفتن مرگ برامریکا ومرگ بر منافق واسرا ییل بچه مدرسه ای ها که همگی زیر 12 سال هستن شروع میکن

به شعار مرگ بردیکتاتور مدیر وناظم هول شده بودن وهر کاری میکردن بچه ها ساکت نمیشدن

خلاصه که این  ماجرا سر باز ایستادنش نیست

۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

چند خبر از شورو تهاجم به رژيم در 13 آبان

تهران : در خيابان وصال شيرازي در نزديكي دانشگاه ، يك ماشين پاترول آمد و 5 نفر با لباسهاي سياه از آن پياده شدند و با كمال ورزيدگي لباس شخصيها و مزدوران رژيم را مفصل زدند و با موتورهايشان در جوب انداخته و با تكان دادن دست به مردم ، سوار شده و رفتند ملت بشدت آنها را تشويق كردند .

 

تهران :  در ميدان انقلاب يك خانمي رفت روي يكي از جعبه هاي برق و روسري خودش را برداشت و پرت كرد به ميان جمعيت و ملت برايش حسابي كف زدند .

 

تهران : در يوسف آباد ، حوالي ظهر يك نانوايي كه نان پخته بود ، ايستاده بود خودش به تك تك مردم يك نان مجاني ميداد .

 

نامه اي از ايران : گزارشي از سركوب و ضرب و شتم شديد مردم در 13 آبان در تهران

اين چند روز ايميلها به شدت مختل بود.روزهاي  13و14و15 سرعت اينترنت به شدت پايين آمده بود،ياهو ميل هم اصلاً باز نميشد.لااقل من هر کاري کردم باز نشد.روز 13آبان را اخبارش را حتماً داري وشنيده وديده اي.وضع جالبي در تهران نبود.از يک طرف مردم همچون روز 30خرداد به خيابانها آمده بودند.از سوي ديگر نظام، با صحنه گرداني ومديريت سپاه،از ساعات اوليه بامداد روز 13ابان-يعني از ساعت حدود2بامداد روز13آبان-نيروهايش را با مرکزيت سفارت امريکا،در تهران مستقر کرده بود.مردم ،بيخبر از اين آرايش نيروي سنگين سپاه،به خيابانها آمده بودند.در خيابانهاي منتهي به سفارت (ميدان رضائيها يا همان 7تير،خيابان روزولت يا همان مفتح پايين ميدان، خيابان طالقاني انبوه نيروهاي لباس شخصي ويگان ويژه با لباسهاي پلنگي مستقر بودند.کمترين حرکتي را بلافاصله به شدت سرکوب ميکردند.محل استقرار آنها هم در سفارت بود.در خيابان کريمخان ،وليعصر، تخت طاووس،وساير خيابانهاي مجاور، انبوه نيروهاي ويژه سپاه وانتظاني وبسيج با تجهيزات کامل انفرادي حضور داشتند.خط برخوردشان،سرکوب کامل وقاطع بود. به گفته دوستاني که در ساختمانهاي خيابان کريم خان وروزولت مقابل ديوار شرقي سفارت شاهد ماجرا بودند،هيچ کس در اين روز از گزند اين نامردمان واوباش درامان نماند.تمامي مردم به شدت مورد ضرب وشتم قرار گرفتند وحمله وهجوم اين اوباش، درتمامي سطح خيابان وپياده رو به همه افرادي که درخيابان حضور داشتند وتردد ميکردند اعم از زن ومرد پير وکودک جريان داشت.خانمي که خود در منزل مسکوني در خيابان روزولت از ساعات ابتدايي بامداد تا حوالي ساعت 2بعد ازظهرشاهد ماجرا بوده ميگفت اين بي شرفها بي هر دليلي ناگهان به هر فردي که به نظرشان ميرسيد از آنها نيست حمله مي کردند.دخترها وپسرها را ميگرفتند.سرهاي آنها را به ديوارها ميکوبيدند.با لگد به قسمتهاي حساس  پسرها دخترها ميزدند وخود ميگفت،تصورم اين است که به دليل شدت ضربه هايي که به اين صورت به دختران ميزدند بسياري از آنها حتماً به مشکلات (جسمي شديد) دچار شده اند.او ميگفت به دليل موقعيت قرارگيري منزل وي، از اين صحنه ها در اين چندماهه زياد ديده بوده ولي شدت وحشي گري روز 13 آبان،قابل وصف نبوده.با اينحال،مردم پا پس نکشيده اند.نيروهاي سرکوبگربا تجهيزات کامل،تدارکات کامل،وانواع وسايل نقليه (اتوبوس،ميني بوس، موتورسيکلت،وانتهاي لندکروز،اتومبيلهاي ويژه کنترل وسرکوب شورش، ولوازم انفرادي وجليقه هاي ضد گلوله وکاميونهاي حامل مواد غذايي وآشاميدني)به طور کاملاً تدارک شده ومجهز به ميدان آمده بودند.مردم با دست خالي، در مقابل هجوم وضربات آنها،به راستي بي دفاع بودند.بر خلاف روزهاي قبلي،پلهاي عابر پياده نيز به تسخير اين اوباش سرکوبگر درآمده بود وبه هيچ وجه اجازه تردد وحضور در وري پلها را به مردم (از ترس فيلمبرداري)نمي دادند.ضمن آنکه،دائماً افرادي از آنها به ساختمانها نگاه ميکردند وافرادي را که در پشت پنجره ها در داخل ساختمانها با موبايل يا دوربين فيلمبرداري ميکردند شناسايي وبه در ساختمان براي برخورد با آنها مراجعه مي کردند.به اين ترتيب با ممانعت از حضور وشکل گيري تشکل وسيع مردم را خيابانهاي منتهي به سفارت،مردم به سمت خيابانهاي وليعصر وتخت طاووس عقب نشستند، که به دنبال آن درگيريها به خيابنهاي حواشي اين خيابانها نيز کشيده شد.بويژه در خيابان هاي تخت طاووس وبخارست(قائم مقام فراهاني) که در خيابان بخارست، وحشي هاي سرکوبگر از سه سگ نژاد شي ان او براي حمله به مردم نيز در کنار ساير ادوات سرکوب استفاده مي کردند.البته مردم نيز به شدت با سنگ با آنها مقابله مي کردند.تظاهرات و درگيري تا حدود ساعت 3بعد از ظهر ادامه داشت.شعارها را هم که شنيده ايد وميدانيد. تعداد بازداشتيها در اين روز بسيار زياد بود.وبيشتر از آن افراد ضرب وشتم شده وآسيب ديده بودند.بعد از آن هم تا ساعات پاياني شب، ميدانهاي رضائيها،وليعصر،انقلاب، وخيابانهاي تخت طاووس وعباس آباد مملو از نيروهاي سرکوبگر بود که آنها را از ترس تجمع دوباره مردم ،تا پاسي از شب در خيابانها نگه داشتند .

 

روز 13آبان امسال نمايشي واقعي وبي شک وترديد از ضد خلقي بودن اين حاکميت وددمنشي آن بود.اکنون ديگر مردم رفته رفته مي پرسند:مبارزه بدون خشونت تا کي؟ جنايتکاراني که بي هيچ پروايي روسري از سر زنان ودختران مي کشند، باشديدترين ضربات در منظر عام بدون هيچ شرم وپروايي نقاط حساس بدن آنها را مورد ضربه وصدمه قرارميدهند، به سادگي هر خشونت محض وعياني را به اجرا در مي آورند را تا به کي با دستهاي خالي مي توان نصيحت کرد؟ واميدوار بود که به خواست مردم تن دردهد؟

 

بله به راستي اين سؤال ميرود که جنبه عمومي پيدا کند: آيا وقت آن نرسيده که با اين اراذل بي هويت فاسد وجنايتکار را مثل خودشان رفتار کرد؟

 

من را بي خبر نگذاريد.

همه را سلام برسانيد