تهران - ادامه قيام عاشورا – 10 دي
يك پدر زحمتكش در تهران دو فرزند دختر و پسرش در جريان درگيريهاي قيام عاشورا مجروح ميشوند . پسرش را كه بشدت مجروح شده بود ، دوستان پسر از بيمارستان فراري داده و به منزل اقوام ميبرند . پدر بدنبال دخترش كه صورتش با قمه شكافته شده بود به بيمارستان ميرود ووقتي بيمارستان را پر از مزدوران رژيم ميبيند ، متوجه ميشود كه دخترش دستگير شده است در همانجا به همراهش ميگويد زانوانم سست شده و بر زمين ميافتد و تا رسيدن به درب بيمارستان ، جان ميسپارد!