روز 16 آذر منكه از شهرستان به تهران براي تظاهرات رفته بودم با پسرخاله ام در ميدان آزادي بوديم و وقتي ديديم كه چند صد نفر شروع به شعار دادن كردند ماهم شروع كرديم . كمي بعد درگيري شروع شد و مزدوران به طرز وحشيانه اي همه را ميزدند . يك سري نيروي غول پيكر كه فارسي هم بلد نبودند در بين آنها بودند . وقتي دوربين پسرخاله ام را مزدوران گرفتند من و پسرخاله ام بشدت به مزدوران مربوطه براي پس گرفتن دوربين تهاجم كرديم چون نميخواستيم دوربين را از دست بدهيم در همين حين بود كه جمعيت هم ريختند سر اين بسيجيها و ما دوربين را گرفته و در رفتيم بعد مجددا تعدادي بسيجي ما را تعقيب كردند كه نفهميديم مردم چطوري از خانه ها بيرون آمده و مارا فراري دادند .